Tuesday, March 9, 2010

My lady's painting... نقاشی های همسرم

از امروز یک موضوع دیگر به بلاگ من اضافه می شود و آن نقاشی ها و. نوشته های همسرم است که گاه و بیگاه بر این صفحه نقش خواهد بست. البته چند کار از ایشان را در پست های قبل قرار داده ام ولی از امروز به بعد این موضوع که خود نیز به آن علاقه مندم به نقش های من آرامش و زیبایی خواهد بخشید. 

I asked my lovely wife to lot me publish her beautiful painting and to write some sentences about each work that reflect her idea and emotion about the subject and anything related to it. She with a memorable kindness accepted my idea and so this is the first of these series in my blog. It figured to me that she would be one of the best female watercolor painters one day. I wish her the best. 

....................................................................................................................


دیشب با هم نقاشی می کردیم که این موضوع مرا به خود جذب کرد بادگیر های این شهر قدیمی کویری و رنگ یک دست خاکی آن که حتی به آسمانش هم کشیده شده بود حکایت از گرمی و خشنی این سرزمین داشت 
موقع ظهر بود و گویی همه مردان وزنان در خواب 
آنچه به تو می نگریست حضور گله به گله ی بادگیر هایی بود که حکایت آرمیدن مردمان سخت کوش این سرزمین در پناه آنها 
بود

1 comment:

whats your idea? شما چه می اندیشید ؟