Sunday, May 30, 2010

Again a man and again my calmness ... ضربات قلم موو آرامش من


فکرم خیلی مغشوش بود، نمی تونستم افکارمو مرتب کنم
هر کاری کردیم نشد
همین شد که تصویر تو را جلوی خودم گذاشتم و قلم مو و رنگ
و به یک باره آرامش
و سکوت
و فکر
...
I was'nt on the mood ,really I was anxious.
I didnt know what i could do
so i took the brush, my no24 Habico one
and watercolor ...
and suddnly it was calmness and silence that ran into my mind
I love Painting

Saturday, May 29, 2010

watercolor quotes 21... کلمات آبرنگی

Sky is the Eye of the painting, it gives it individuality
Joseph Zbukvic
آسمان چشم نقاشی است و موجب منحصر به فرد شدن هر نقاشی می گردد
ژوزف زبوکویچ

Monday, May 24, 2010

A speech called " Young at heart" ... همیشه آفریننده

این سخنرانی تام کلی در دانشگاه استنفورد است که بیش از یک سال است من هر بار به آن گوش می دهم لبریز از لذت می شوم
این که چگونه دنیا واقعا تجربه زیباتری می شود
گوش دادن به این سخنرانی را به هر کس که دغدغه آفرینندگی و فرار از رکود دارد سفارش می کنم
this is a speech by Tom Kelly. this speech is held at Stanford Entrepreneurship thought leader corner. I've listend to this precious piece of speech time to time during last year and I admire this great man .
this is great ... listen to it if you like to be innovative as i do.


for download the full speech in MP3 use this link
برای دانلود این سخنرانی به فرمت صوتی از این لینک استفاده کنید

Sunday, May 23, 2010

watercolor quotes 20... کلمات آبرنگی

 Straight Brush Lines: use thick paint, charge the brush and go straight for it, don't hesitate.
Joseph Zbukvic
حرکت مستقیم و قوی قلم مو:: قلم مو را با رنگ غلیظ آغشته کنید و مستقیم بروید سراغ محل مورد نظر، به خودتان هیچ شکی راه ندهید
استاد جوزف زبوکویچ

Saturday, May 22, 2010

mountaineering and painting ... کوه و رنگ

پنجشنبه و جمعه با گروهی که دوستم اشکان راه انداخته به یکی از مناطق اطراف تهران رفتیم، با هوای بسیار خوب و مناظر عالی
واقعا لذت بخش بود. تنها اگر بانو نیز همراه ما بود دیگر می توان گفت هیچ کم نبود،
حلیم صبحگاهی صبحانه دلپذیری بود که خوردم ، و همین شد که کمی دیر رسیدم. ولی شروع خوب برنامه نوید بخش روزی زیبا  بود
 ما در گروهی هفت نفره سفر خود را آغاز کردیم و با یک مینی بوس به سمت روستای لالون در مسیر فشم حرکت کردیم
 On Thursday and Friday I went mountaineering with a group pf my friends. it was so nice and we had such joyful times together.  
این اولین نقاشی این سفر بود که در راه کشیدم
on road to the village where we started our hiking I try to paint the scene of the road ... tall trees on both side of the road that lay on each other ... 
مسیر پیاده رویمان در دل روستا و پس از آن بی نهایت زیبا و دلپذیر بود و درختان سپیدار که مورد علاقه من هستند جا به جا سر به فلک کشیده بودند
the route of our journey started in a village called " Laloon", a beautiful village and such a wonderful weather to go out and see the beautiful trees and listening to the song of birds ...  

در راه به تنگه لالون رسیدیم که در دو سوی ما سر به آسمان کشیده بود و نهری که از میان آن در جریان بود،. پرندگان بالای سر ما پرواز می کردند و حرکات عجیب از خود بروز می دادند مثل شیرجه های ناگهانی و حرکات آکروباتیک، با خود می اندیشیدم که " این پرندگان توانایی خود را به رخ ما می کشند، و این که چقدر دوست داشتم پرواز کنم" .  در مسیر به جایی رسیدیم که نهر عمیق می شد و مجبور بودیم از روی میله ای که حکم پل را داشت از نهر عبور کنیم و چه عبور کردنی
in our journey we reach a point that we must pass a tributary ... the water was cold and we didn't want to fell in the water, but the only way was a thin piece of metal ... that was a challenge for the very first beginning of our hiking. 
در راه جایی برای صبحانه توقف کردیم و همه صبحانه خوردیم،  
after that we kept on going till our leader, Ashkan, let us sit and eat the breakfast.  

پس از چند ساعت پیاده روی در دل دره و دامنه کوه به محل کمپ زدنمان رسیدیم ، یکی از نکات جالب در آنجا وجود چشمه آب معدنیی بود که آب گاز دار از آن بیرون می زد و طعم خوبی داشت و به عنوان سوغات بطری از آن آب را برای خانواده آوردم و چه سوغات خوبی بود
after several hours of walking in the valley and mountain sides we stopped in a good place and erected the camps.
بعد از ظهر در حالی که بارانی به آرامی می بارید شروع به نقاشی کردم و تجربه جالبی بود، نقاشی در باران ... و اثر قطرات باران بر کاغذ و نقاشیم باقی ماند و به یکباره باد چند کارم را به نهر انداخت ، و گرفتن کارها و خشکاندن آنها ... مراسمی بود
I started my favorite hobby, water color painting and it was drizzling. you can see the marks of the rain dots on my paper ... it was a wonderful experience. rain and winds ... the powerful wind threw two of my paintings and push them in tributary .    


 
 فردا صبح  گروهی برای صعود به قله رفتند و من و دو نفر از دوستان در کمپ ماندیم و من باز به نقاشی پرداختم
چه آسمان زیبایی داشت ...




حدود ساعت 2:30 بعد از شهر جمعه بود که به سمت پایین شروع به حرکت کردیم




و مسیر همچنان زیبا بود و هوا دلپذیر و همچنان جای همسرم در این لحظات خالی بود
it was so nice and I had such wonderful times with my friends, everything was perfect except my sweetheart was not with me ... 


من بیشتر مسیرمان موسیقی های " النی کاریندرو" را گوش می دادم مجموعه ای از چند آلبوم فوق العاده 
I was listening to Elenie Karindrou's albums all times in this beautiful journey. and I think Elenie is the voice of keeping on going ... 
these are some of my favourite Elenie's Albums
من این آلبوم های النی را بسیار دوست دارم 
 Eternity and a Day ابدیت و یک روز
The Beekeeper زنبوردار 
the suspended steps of a stroke   گام های معلق لک لک
Music for films ... موسیقی برای فیلم

watercolor quoutes ... 19 کلمات آبرنگی


No formula, No shortcut, Painting is HARD WORK !!!!
Master Alvaro Castagnet
برای نقاشی هیچ فرمول یا میان بری وجود ندارد، نقاشی نیازمند سختکوشی بسیار است
استاد آلوارو کاستاگنت

Monday, May 17, 2010

painting freely... خواهر زاده ام و نقاشی رها

خواهر زاده ام کنارم نشسته بود و داشتم فیلمی از استاد زبوکویک را می دیدم به مریم خواهر زاده ام گفتم تو بیا نقاشی کن 
و او شروع کرد 
و من از راحتی اش در نقاشی بسیار لذت بردم
 " همه  بچه ها هنرمندند، مهم آن است که یادمان بماند که ما هنرمندیم و ایرادی ندارد که هنرمند باشیم  
 I was watching a movie by Master Joseph Zbukvic and my niece, Mary, was with me. i asked her to paint if she wanted ... and she said ok 
she started painting and it was a wonder for me how free was she ... 
i love the  fluency in children's painting. and i think thats the essence of great painting, not to be anxious and only think and joy the process.
here she is with my colors and Habico chinese style mopped brush




Sunday, May 16, 2010

workshop in Art park, Tehran .... آبرنگ در باغ هنرمندان با گروه شرق

با توجه به اطلاعاتی که دارم گروه شرق که حدود شش ماه از اعلام تشکیلش می گذرد یکی از فعال ترین گروه های قوی در زمینه آبرنگ به حساب می آید. این گروه در این مدت با برگزاری مداوم جلسات ماهیانه، چاپ کارت پستال، سفارش فیلم های آموزشی از خارج از کشور و دیدن فیلم های آموزشی مسیر فعالیت خود را می پیماید و در اولین حضور عمومی اولین نمایشگاه گروهی شرق و نمایشگاه انفرادی سرکار خانم لیلا توتونچی در تاریخ اول آبانماه 1389 در محل نگارخانه کمال الدین بهزاد گشایش می یابد
حدود دو هفته پیش بود که همراه دوستان گروه شرق به پارک هنرمندان رفتیم برای نقاشی
و چه روز خوبی بود 
وقتی به گذشت لحظات شاد فکر می کنم کمی دلگرفته می شوم 
it was about ten days ago that I and my fellow group members of SHARGH Watercolorists went to the Art Park of Tehran for painting and what a great day was it.
we paint, talk, laugh, play, had discussion on painting and lots of other great stuffs. 

بی تو ضیح
this elderly lady is mother of one of our classmates and of course she is a member of our comunity and how energytic is she.
------------------------------
ایشان حسابدار گروه هستند و در حال نقاشی ... 
  وقتی کارشان داشت خشک می شد من با اغوا کردن به بدمینتون ترغیبش کردم و از راه منحرف شدند
وچه لذت بخش بود 
البته بعد مورد توبیخ استاد مقدسی قرار گرفتیم 
this great man is accountant of our group and a skilled painter
---------------------------
دو دوست بر روی زیر انداز آبی و با لبخند های ملیح
Two mates and two delightful smiles
----------------------------
پس از یک نقاشی موفق 
یعنی چه موسیقی ای گوش می دادند ؟
after a successful painting
what kind of music was she listening? i don't know
-------------------------
سرگرم رنگ سبز و شادابی فراوان
-------------------
استاد احمد مقدسی نیز ما را همراهی می کرد 
و در کار دوستان را راهنمایی
--------------------------
اصولا قرار بود که طبیعت کار کنیم
 ولی من به کشیدن همسرم که بر نیمکت روبرو تکیه زده بود تمایل بیشتری داشتم
we were supposed to paint landscapes, but what caught my attention was the beautiful scene of calmness of my lady ... 

--------------------------------
راهنمایی های استاد کمک شایانی در پروسه فهم آبرنگ برای من و دوستان گروه دارد
--------------------
زوج آبرنگی 
من در حال طراحی آقای حسابدار، بانوی سبزپوش و فکر کنم سر کار خانم معمار هستم 
ساکن سیاره الیسا ها نیز از ما عکس گرفت فکر کنم
Watercolor mates... 
--------------------------------
در پایان به پیشنهاد دوستان و هزینه گروه شرق آش رشته خوردیم 
به نظرم این آقا چشم طمع به آش این خانم دارد 
نمی دانم
و در پایان غکس یادگاری 
البته مراسم نقاشی تا ساعت شش بعد از ظهر ادامه داشت 
ولی من و بانو به دلیل مسایل کاریم نتوانستیم بمانیم
at the end of our journy into colors ... 


watercolor Man and the vast ocean of thoughts ... مرد آبرنگی و تفکراتش

برای تعطیلات به زادگاهم آمده ام و همنشین پدر و مادر عزیزم شده ام داشتم عکس هایی را که دوستی که ساکن سیاره الیسا است داده بود می دیدم یکی  از عکس ها احساس خوبی داشت بنابراین اینجا منتشر می شود 
با تشکر از ساکن الیسا لند و تبریک به مناسیت اکولین های نوش 
these days are some kind of holiday in my country so i came to my home town again to be with my beloved mother and father.
I was watching the photos wich one of my friend had token. i felt delightful feeling inside with these photos, so I publish one of these pics.
I was painting and i drown in my thinking about the model of the painting ... 
من در حال نقاشی هستم و لذتی وصف نا پذیر



Saturday, May 15, 2010

The joy of being with my parents...

Yesterday i was in my hometown with my lovely mother and father.
And what a joy is being with them. In my religion looking to the face of mother and father is worship.
I didnt do my works but it was a great day.

Friday, May 14, 2010

trees and shaddows .... سایه های ابدی .

theres nothing to say but silence ...

the crawling road ... راهی در میان درخت زار

راه به مسیر خود می رفت
و درختان نیز
راه به درختان گفت
با هم برویم
این طور من از تنهایی در می آیم
 و شما نیز " راه " را گم نمی کنید
همهمه ای در گرفت
گروهی موافق و گروهی مخالف بودند
اما بزرگترین درخت که بیش از همه تجربه داشت  گفت
راه یعنی آدم
یعنی سرو صدا
یعنی آتش
و از آن طرف یعنی باغبان
یعنی آبیاری
یعنی دوستی
 و
همهمه ها خوابید
هنوز هم درختان نمی دانند چه تصمیمی بگبرند
ولی سالهاست که در کنار راه مانده اند و صحبت می کنند
اما درخت پیر ساکت است و در سکوت عمیق خود در اندیشه است

Thursday, May 13, 2010

dawn and trees ... روزی سحر درختان

عده ای درخت
برروی دامنه کوه با هم در حال صحبت بودند
وقتی نگاهشان به من که در حال کشیدنشان بودم افتاد
همهمه ای در میانشان در گرفت
و
از من گریختند
و
سحر بود

Wednesday, May 12, 2010

forest and love of trees ... سپیدار و صنوبر


پچپچه را
 از آن گونه سر به هم اندر آورده سپیدار و صنوبر
باری
که مگرشان به دسیسه
سودایی در سر است
پنداری
به هنگامه یی
که جلوه ی هر چیز و همه چیز چنان است
که دشمن دژخویی در کمین
...
احمد شاملو

my beloved Wife... همسر مهربان


با گروه شرق به پارکی رفته بودیم برای نقاشی
همسرم روی نیمکت در پارک نشسته بود
 من در حال نقاشی بودم
و چه موضوعی بهتر و با آرامش تر از ایشان
this is a painting of my beloved wife.
we were in a park and i was painting that I saw her leaning on a bench..
and what more did i want ..
the beauty and calmness of her seems to me as an eternal essence

Tuesday, May 11, 2010

watercolor quoutes ... 18 کلمات آبرنگی


Art is there to lift us to a higher level ... 
Joseph Zbukvic
هنر وجودی است تا دست ما را گرفته و ما را به سطحی بالاتر از مفاهیم برساند
استاد زبوکویچ

New post by my cell phone


This is another adventure for me. I can send the posts by my cell phone. Wooah...

Seyyed Mojtaba Abtahi

Monday, May 10, 2010

watercolor quoutes ... 17 کلمات آبرنگی

Understanding, for me, comes not through words but through painting.
J. Martinez Lozano
درک برای من از طریق نقاشی حاصل می شود نه از طریق کلمات

I suggest you to see the works of this great master... 
حتما آثار این استاد را ببینید