a crowded scnene and far away buildings and motorcycles ...
and pollutions...
and trees were caughing
and a Menar ( place for saying azan )
and me ...
and thinking to you ..
even in this crowdness ...
این نقاشی را روز پنج شنبه در کلاس به سرعت کشیدم
در حالی که در کنار دوست عزیزم احمد زحمتکش بودم
و با هم یک موضوع را کار می کردیم
این اثر به ایشان تقدیم شد
به امید موفقیت های بزرگ برای ایشان
No comments:
Post a Comment
whats your idea? شما چه می اندیشید ؟