Monday, January 10, 2011

it is raining... باران می بارد

آسمان شهر ابری است ... 
باران می بارد 
ریز ریز 
چون سکوتی که بین ماست 
 دلم گرفته است 
و در دلم باران نم نم می بارد 
اثر امروز مسجد جامعیزد است در هوای بارانی ... 
در هوای گرفته 
از پشت چشمان نمین من
...
it raining 
here and there ... 
in my city 
in my town 
in my heart... 
you are far away... and I am depressed ... 
this is the great mosque of Yazd, one of iranian cities in the desert, 
in rainy weather... 
...................................................
yesterday I've listened to GHAZAL ( The Rain) album of Keyhan Kalhor and Shujaat Hussein Khan,
its a great album... 
I've listened to it again and again more and more through time...
its a mixture of Iranian and Indian Music...
دیروز دوباره آلبوم باران را گوش دادم اثر کیهان کلهر و شجاعت حسین خان 
چقدر من این آلبوم را دوست دارم 
و چقدر قوی است 
به نظرم باران نقطه اوج و قدرتمند ترین اثر در بین غزل 1و 2و 3 است 
اگر این اثر را گوش نداده اید توصیه من به شما تهیه و گوش فرا دادن به آن است 


3 comments:

  1. می خوام آبرنگ یاد بگیرم
    کمکم کن

    ReplyDelete
  2. زیر باران بیا قدم بزنیم ...

    حرف های نا گفته ای به هم بزنیم ...


    نو بگوییم


    نو بیاندیشیم


    عادت کهنه را به هم بزنیم ...


    و ز باران کمی بیاموزیم


    که بباریم و حرف کم بزنیم

    ReplyDelete
  3. زودتر بيا

    من زير باران ايستاده‌ام

    و انتظار تو را می‌کشم.

    چتری روی سرم نيست

    می‌خواهم قدم‌هايت را، با تعداد قطره‌های باران شماره کنم

    تو قبل از پايان باران می‌رسی

    يا باران قبل از آمدن تو به پايان می‌رسد؟

    مرا که ملالی نيست

    حتي اگر صدسال هم زير باران بدون چتر بمانم

    نه از بوی ياس باران‌خورده خسته می‌شوم

    نه از خاکی که باران غبار را از آن ربوده است.

    هروقت چلچله برايت نغمه‌ی دلتنگی خواند

    و خواستی ديوار را از ميان ديدارهايمان برداری بيا

    من تا آخرين فصل باران منتظرت می‌مانم...

    ReplyDelete

whats your idea? شما چه می اندیشید ؟