Graham Greene (1904-1991)
The man seat on his chair and think to his love ...
he hadn't seen her for about a month
He was at his office... during work ...
He thought how he wished she were there ...
he was a novel writer... he was famous ...
but he wanted to be with his sweetheart...
he was in a deep thought and I captured that scene ..
he is gone...
and i think to him and his love...
may be one of the best titles for my thoughts would be:
Gone with the Wind
مرد بر روی صندلی کارش نشست
قلمش را در دست گرفت و. سعی کرد داستانش را ادامه دهد
ولی دلش به کار نمی رفت
یک ماهی می شد که او را ندیده بود
قلمش را بر روی میز گذاشت
مشهور بود و ثروتمند
ولی آنچه در زندگیش می خواست چیز دیگری بود
بودن با تنها کسی که در زندگیش چون الماس می درخشید
نگاهش به خاطره هایش رفت و من این لحظه را در کارم حبس کردم
مرد اکنون مرده است
و من با خود می اندیشم
باد ما را با خود خواهد برد
No comments:
Post a Comment
whats your idea? شما چه می اندیشید ؟