Tuesday, September 28, 2010

watercolor and depression ... دلتنکی

this painting is from James Abott McNeil Whistler collection.
این نقاشی اثر جیمز ویستلر می باشد

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می سراید
رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد 
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند 
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است 
دلم گرفته 
با چه سکوتی این دلتنگی را بنویسم 
؟
 

Sunday, September 26, 2010

watercolor quotes 031... کلمات آبرنگی

I did not paint to be understood, but I wished to show what such a scene was like.
William Turner (1775-1851)
من نقاشی نمی کنم تا مفهومی برای درک شدن ارایه دهم، بلکه سعیم نشان دادن این مساله است که یک منظره چگونه بوده است.
نقاش بزرگ انگلیسی
ویلیام ترنر
1775-1851

Thursday, September 23, 2010

studing Castagnet's work ... مطالعه آثار کاستاگنت

This is another study on Alvaro Castagnet, who I can call him my teacher. 
I learn so much by copying and thinking to the way he thinks during the process of painting. 
wish to see him and make paintings together... 
I hope ... 


این پست تمرین من بر یکی از آثار استاد کاستاگنت است 

استاد در فیس بوک ابراز علاقه مندی کرده بودند که زمانی از ایران دیدن کنند
امیدوارم زمانی سفر استاد کاستاگنت به ایران را هماهنگی و مدیریت کنم 
و ایشان را در ایران ببینیم 
و در کنار هم نقاشی کنیم 

Wednesday, September 22, 2010

painting outdoors... نقاشی در میدان تجریش

Monday afternoon I went to visit my friends and sketch outdoors. our appointment was in Tajrish square, north of Tehran. 
we sat on the sidewalk and start painting. It was such a wonderful experience, and I enjoyed painting there with my friends.. 
we made paintings and laugh together .. and talk on each others work... 
and eat ice-cream... :D 
it was so delicious ... :D :D
here are some photos of that day and some of my paintings ... 

دوشنبه به اتفاق چهار دوستم قرار گذاشتیم که برای نقاشی در فضای آزاد همدیگر را ببینیم. 
برای این قرار میدان تجریش را انتخاب کردیم و در نزدیکی بازار تاریخی تجریش شروع به نقاشی کردیم ... 
و خیلی جلسه لذت بخشی بود 
مردم ما را نگاه می کردند و می گذشتند 
اما مشتاق تر از همه مردم ردهپایین بودند 
مثل رفتگری که کنارم ایستاد و نگاه می کرد و با خود می اندیشیدم که او در مورد من چه فکیر می کند ؟ آن جوان زحمتکش
یا آن چای فروش 
یا آن یکی 
یک راننده تاکسی هم از من خواست تاکسی اش را بکشم ... 
در کل لحظات خوبی بود تنها دلتنگی ام نبود تو بود ... 
و تو خود می دانی که این تو به " تو " برمی گردد
نقاشی کردیم 
و صحبت 
و خنده و نگاه های متعجب مردم 
و بستنی ای که با هم خوردیم ... 
و اینها نیز دو نقاشی از آن بعد از ظهر




Saturday, September 18, 2010

the bazaar and rain... بازار شمال

this was a scene of a bazaar in north of Iran, where the heaviest rains fall in the year.
I like the dampness of weather and the smell of fishes and vegetables.
I miss North of Iran ( we call it SHOMAL) and Caspian sea.
it was exactly last year at this time we were in Shomal with my fiance, we had such a great moments there ...
I hear the wind that sing " wish you were here ... "


بازار شمال در زیر رگبار باران دلنواز ... 
و آرامش 
و شور مردم در این هوا 
دلم هوای شمال را کرده 
هوای گشتن در این بازارهای دلنواز همراه همسر مهربانم 
چند شب پیش بود که " ماهی ها عاشق می شوند " را می دیدیم با تو
وقتی به این فیلم می اندیشم عنوان این کتاب پروست در ذهنم ی درخشد " در جستجوی زمان از دست رفته
و چه فضاهای نابی داشت ... 
این هم جند اسکیس از آن فیلم و آن شب به یاد ماندنی
Here you can see some sketches that I've made while we were watching a movie named " Fishes fall in love"; that was very sensual movie and I can call it  " Search for lost times."

سالهاست عنوان این کتاب مرا به خود می خواند تا در فضایش غرق شوم
امیدوارم زمانی آن را بخوان



Tuesday, September 14, 2010

the staring man... سیمای مردی نزدیک

مردی با اندیشه های روشن
the man with no comment ...

the castabnet place ... مطالعه اثری از کاستاگنت

این دوباره مطالعه ای است برروی یکی از آثار آلوارو کاستاگنت
این مطالعات در زمان هایی انجام می شوند که مجبورم در یک مکان بمانم
و چه کاری بهتر از اندیشیدن به خط فکری یک هنرمند که دوستش داری
به چه می اندیشد در هنگام کار ؟
چگونه می اندیشد ؟
اشکال را چگونه می بیند ؟
و  و  و
این تلاشی است طولانی و هم قدم شدن با این افکار بزرگ شیرینی های این راهند

another study on Alvaro Castagnets work
I try to understand the key factors of a good painting by studing these works ... and try to achieve the essence of the paintings i like ...
thank to my teacher Alvaro Castagnet who patiently learn me painting...

Monday, September 13, 2010

crowdwed spot... گوشه شلوغ

a crowded scnene and far away buildings and motorcycles ...
and pollutions...
and trees were caughing
and a Menar ( place for saying azan )
and me ...
and thinking to you ..
even in this crowdness ...
این نقاشی را روز پنج شنبه در کلاس به سرعت کشیدم
در حالی که در کنار دوست عزیزم احمد زحمتکش بودم
و با هم یک موضوع را کار می کردیم
این اثر به ایشان تقدیم شد
به امید موفقیت های بزرگ برای ایشان

Sunday, September 12, 2010

studying Great John Singer Sargent ... مطالعه آثار سارجنت

این روز ها محو آثار نقاش بزرگ آبرنگ جان سینجر سارجنت هستم و آثار او و قدرت قلمش مرا مبهوت کرده است
در طول مطلعه یک ساله ام در آب رنگ به نظرم سارجنت یکی از کسانی است که در صورتی که کسی آثار او را ندیده باشد سخنانش در مورد آبرنگ بار کمی خواهد داشت
این پست ادای احترام من است به این مرد بزرگ
من برروی آثار اساتیدی که دوستشان دارم مطالعه می کنم و از آثار آنها به منظور مطالعه کپی
اما کار من کجا و کار سارجنت کجا
این پست کپی یکی از کارهای سارجنت می باشد ( فقط به منظور آموزش
روح این مرد در پناه رحمت خدا

Nowadays I became fammilliar with works of Great American artist John Singer Sargent and knowing him open a new world and great experiences to me ...
this post is to thank this wonderful man ... who help watercolor to become a serious media in the world ...
this is my study on one of his works ...
peace be upon him.

Wednesday, September 1, 2010

The Gate ... سر در

تلاش در ساده سازی و قابل فهم بودن اثر 
اینها سعی من است ... 
و چه راه سخت و لذت بخشی 
زمانی را میبینم که کتاب آثارم را چاپ خوام کرد 
و زمانی که در این دنیا نیستم و آثارم در گالری ها و موزه های بزرگ دنیا به من می اندیشند